پروژه تبدیل قهرمان به ضدقهرمان ،فرآیند
ترور و تخریب شخصیت در این شبکه ، هدف از ترور شخصیت در گفتگوها چیست؟ فرمول ترور شخصیت!!
ترور شخصیت از شگردهای همیشگی گرداننده گان گفتگوها همراه با نادیده گرفتن خرد جمعی و پرونده سازی بوده است از روانی خطاب کردن ادمها و تواب دانستن شان فقط یاد تاریخ دولت بردیا و استالین می افتم که آدمها را به جرم روانی بودن با آمپول بلا بسرشان می آوردند یا با اتهامات دیگر آن آدم را فلج و درمانده و مفلوک میکردند .
1- زمینه سازی (تخریب نرم و غیر مستقیم)
اگر در مورد برخورد و نظر سیاسی نقد داشتند می توانستیم در چارچوب سیاسی برخورد کنیم ولی شما سمینار و مسله زندانیان سیاسی را با قدرت و اقتدار و هرم آمیختید
سمینار های زندانیان سیاسی ..... هواخوری 2004 آلمان
موردی که به آن می پردازم ،هواخوری 2004 آلمان است.چرایی مطرح کردن این تجربه برای من به این خاطر مهم است که برای اولین بار سبک کار شبکه ای را در دوران تبعید ام تجربه کردم. این تجمع را از چند جهت می شود بررسی و بازنگری کرد.در وهله اول با شکستن تابو های فردیت و خودمحوری کسانی که به بت تبدیل شده بودند و خود را برتر و تصمیم گیرنده می دانستند، حس برابری و انسانی را در جمع بوجود آورد. ترکیب طیف های مختلف سازمانی و سنی( کودکان ما در آنجا همراه مان بودند ) که اینبار نه در حبس بلکه در زیر نور خورشید در فضای انسانی و برابر در کنار هم گرد آمده بودند.من در این تجمع با کسانی آشنا و رفیق شدم که در گذشته بخاطر وابستگی سیاسی مان از هم فاصله گرفته بودیم.اما در کنار این حس برابر و انسانی با زمزمه های 2 نفر از جمع که " از این به بعد، ما خودمان سمینار می گذاریم " ( نقل به معنی ) ،فضای هواخوری فروکش و تغییر کرد و عملا تا به امروز دیگر سنت دور هم حمع شدن – هواخوری – از بین رفته است.
و اما چند کلمه ای درباره انگیزه و چگونگی برگزاری سمینار 2005 : همانگونه که در بخش قبلی متذکر شدم ، بخشی از شبکه بوجود آمده در هواخوری 2004 ،با انگیزه برپایی سمینار از آن برش کرد و در تابستان 2005 در شهر کلن – آلمان – اولین سمینار زندانیان سیاسی را برگزار نمود.جدا از حق دمکراتیک هر جمعی در مادیت بخشیدن به اهدافی را که مد نظر دارد، اما برگزار کنند گان سمینار 2005 بر خلاف اینکه ساختار تشکیلاتی سابق مبنی بر هرمی بودن را زیر سوال برده (و می برند ) اما عملا از بالا و در راستای اینکه " از این به بعد، ما خودمان سمینار می گذاریم " ( نقل به معنی ) در واقع نه تنها از سبک کار هرمی فاصله نگرفتند بلکه اینبار در حد و اندازه های دیگر از نقطه نظر کمیت و کیفیت در شکلی کمدی و اسفبار خود را بنمایش گذاشتند.
من در سمینار اول، دوم و سوم در کنار چنین ساختاری به همکاری پرداختم،اما در روند کار برایم بصورت روشن و واضع مشخص گردید که ما نه تنها از سبک کار هرمی فاصله نگرفته ایم بلکه در نهایت از نقطه نظر کیفی هم از اهداف خود فاصله گرفته ایم.نقطه اوج این فاصله گیری کیفی، سبک کار هرمی در سمینار 2009 هانور- آلمان در آغاز با همکاری محلی خود را نشان داد و در پی آن باز کردن پای بخشی از بورژوازی – سوسیال دمکراسی – تحت نام کار بین المللی به سمینار بود.
برای بهتر نشان دادن مطلب در ارتباط با ساختار تشکیلاتی و فاصله گیری از اهدافی که قرار بود ما در عرصه اجتماعی به آن مادیت ببخشیم، به اختصار به نکاتی می پردازم.همانگونه که به ظاهر ساختار تشکیلاتی حاکم بر "گردهمایی ها " دمکراتیک بوده اما عملکرد ساختار تشکیلاتی حاکم بر ما در تناقض کامل با ظاهری بیرونی مان بود.
نادیده گرفتن خرد جمعی و پرونده سازی
ترور شخصیت- هویت سوزی و هویت سازی از شگردهای همیشگی گرداننده گان گفتگوها بوده است از آن جمله این روانی است ، آن جاسوس است و آن یکی وضع پرونده اش خوب نیست. مگر در اینترنت و پالتاک نگفتید از همه پرونده ها با خبراید و بقول خودی ها سر از پرونده ها سردر آوردید حالا اینهمه پرونده و اطلاعات سر و پا جعل کجا موجود است !
از چه سالی وزرات اطلاعات بقول همایون ایوانی در اتاق پالتاکی ایران پویش «گفتگوهای زندان» مورخه ی جمعه دوم دسامبر 2011 صراحتا در مورد "سیاست هایی که از سال 2005 وزارت اطلاعات برای رخنه و تخریب گردهمایی ها که هر دو سال یک بار توسط گفتگوهای زندان برگزار شده و از آن به عنوان «کروکی وزارت اطلاعات»" یاد می کند. همایون ایوانی با قصد خوش رقصی و آلترناتیوسازی و عوام فریب انه به کسانی مثل من که حاضر نیستم در کنار این دروغگوی کم حافظه بایستیم ، چه پاسخی می دهد من تا سال 2010 در این شبکه بیش از دهسال با این هرم کار کردم و تا 2010 خبری از کروکی وزارت اطلاعات وجود واقعی و مجازی نداشت !!!
وهمینطور بارزترین نمونه نادیده گرفتن خرد جمعی در سایت گفتگوها توسط موش ابادی که خودش وقهرمانیهایش از باهوشترین وخیرخواهترین کسانند که با نیرو و اندیشه و اراده تمام قدرت هدایت کنندهایی دارد ،و مخالفین ومنتقدین 4 گردهمایی را که تا پای جان با شبکه تا دقیقه 90 وهرم در دقیقه 90 همکاری داشتند ،چه کرد برای این ترورهای سیاسی چه کسی جوابگو است و تا کی و تا کجا این جمع هرم و سرکوب می خواهد ادامه دهد !!!و به تحقیر ودشنام موش آبادی که در آن قدرت اقتدار حکم رانی دارد وهمچنان با کله شقی های خرده بورژوایی به نگارش ادامه داد ،چگونه است موش آبادی افرادی را که با ساختار شبکه مشکل پیدا کرده ا ند وافرادی که با شما هم نظر نیستد را در بدترین قالب ها و چهره های منفور تاریخ سیاسی سعی در حذف آنان را دارد، آیا این جمع پاسخی در خور دارد که موش آبادی را با طنزهای هادی خرسندی مقایسه می کند آیا این شرمگینانه عوام فریبانه نیست که به خیلی ها گفتند این و آن تواب بوده (تمام نامها نرد من محفوظ می باشد )اینان رژیمی اند ،چگونه است این تواب ها وقتی به سمینار ها بیایند و سیاه لشگر باشند تواب نیستند همین که آدمها از پرونده آنان چیزی بدانند تهمت تواب بودن زده می شود. چرا این تهمت ها بپایان نمی رسد. چرا زندانی مقاوم و غیر مقاوم نان شب مژده ارسی و همایون و محمود خلیلی شده است . وافرادی که با شما هم نظر نیستد را در بدترین قالب ها و چهره های منفور تاریخ سیاسی سعی در حذف آنان را دارید!!!آیا پیامتان به منتقدین سمینار 5 هم با داس و چکش موش آبادی قلع و قمع خواهد شد یا شما سه تن آموختید که مقاومت زندانیان دهه 60 همچنان زنده است وبرای نفروختن استخوانهای بچه های خاوران بایستی در مکانی و زمانی بر این همه تهمت پاسخگو باشید !!
برای این ترورهای سیاسی چه کسی جوابگو است و تا کی و تا کجا این جمع با هرم و سرکوب می خواهد ادامه دهد !!!
پنهان
سازی- تصویر سازی - متهم سازی یک مثال ساده اما دقت کنید !
چرا برای مژده انقلابی همه تنبل و بی عرضه و بی شعور و کم کار هستند کجای این کار انقلابی است این طرز فکر راسیستی است وقتی گفتگوها و بهتر بگویم این ها ضعف های آدمها را وسیله ایی برای سرکوب آنان قرار میدهند این شکل کار وشیوه کار، کار استبدادی و هرمی است. اینها بی پرنسیبی است اینها شارلاتان بازی است .از یک طرف در سایت گفتگوها از نوری قهاری مقاله و سخنرانی در تاثیر گذاری اثرات شکنجه بر روان انسانها و زندانیان وزین است از یک طرف دیگر هر کس که در کنار اقتدار اینان رکاب نزند تواب است نمونه ها را بالا گفتم ، آدمها را روانی خطاب کردن وروانی است (مگر اینان روانشناسند که تشخیص بیماری میدهند )از روانی خطاب کردن ادمها و تواب دانستن شان فقط یاد تاریخ دولت بردیا و استالین می افتم که آدمها را به جرم روانی بودن با آمپول بلا بسرشان می آوردند یا با اتهامات دیگر آن آدم را فلج و درمانده و مفلوک میکردند .
اگر در مورد برخورد و نظر سیاسی نقد داشتند می توانستیم در چارچوب سیاسی برخورد کنیم ولی شما سمینار و مسله زندانیان سیاسی را با قدرت و اقتدار و هرم آمیختید.
امسال در سخنگویان سمینار2013 اسم .....را دیدم و خاطره ایی از او برایتان نقل می کنم من برای آوردن دوست همیشگی گفتگوها یعنی ....که برای برنامه سیاهکل مهدی سامع دعوت و سخنرانی داشت من بالاجباربایستی به محل جلسه میرفتم تا رفیق م.... را به خانه ام بیاورم، آنجا سخنگویان سمینار2013 را دیدم او گفت که فلانی شخصا از او دعوت کرده و با یک نفر از دوستانش که آتفاقا دوست گفتگوهاست به محل جلسه دعوت و آنان از هلند به کلن آمدند. حالا چگونه است سخنگوی امسال، به هر جا که سرک بکشد خلیلی برایش پرونده باز نمی کند ولی کسی که از گفتگوها خارج می شود و فقط قصد آوردن رفیقی را به خانه اش داشته خط و نشان کشیده می شود و بعدش ترور روانی براه می اندازد و جالب اینکه آقای ترور شخصیت ، محمود خلیلی از شیوه های شکنجه داد سخن خواهد داد ای وای بر ما ....
ما میدانیم جنبشی بودن مبارزه و ساختار شبکه ای لازم و ملزم یکدیگر هستند .ولی دقت کنید که چگونه این شبکه گفتگوها آن را معکوس و وارونه تحویل میدهند !!!
اگر بایستی شرم کنم بایستی بگم ،شرم دارم که دوستانی داشتم که آینه گذشته من، همایون ایوانی چاخان و محمود خلیلی قلدربودند که با افتخار در اندرون و نزد ما اعلام میکردند آنان از سازمان چریکهای فدایی خلق هستند اگر این ایده و نظر را با جرات به بیرون از خودیها می گفتند اشکالی نداشت ولی اهمیتش آن موقع بیشتر میشود که به دیگران می گویند فراگروهی اند و آنان شبکه اند .....وبه اندرون چیز دیگر که فینالش در رابطه آمدن اطلاعیه مسعود طاعتی و غیر دمکراتیک بودن آن، که نوشتند و تصمیم گرفتند و به سایت زدند بقیه هم از جمله خود من اگر حرفی میزدند و انتقادی داشتند به این نحوه تصمیم گیریها ،اشکال داشتند یا حسود بودند و یا بیمار و یا توان مبارزه نداشتند . لطفلک مسعود طاعتی استخوانهایش داره در این سمینار یادوارها که قراره نقش اول و نویسنده موش آبادی این برنامه را اجرا و یادی آز آن استخوانهای پر پر شده را داشته باشد به حراج خواهد رفت !
جنبشی بودن مبارزه و ساختار شبکه ای لازم و ملزم یکدیگر هستند اما
.. هرگز سئوالات مرا دررابطه با نقد به " ساختارغیر دمکراتیک مدیریت گفتگوها" و تواب و ترور کردن این و آن جوابگو نشدند . در برخوردهای نا رفیقانه ای که در گروه امیلی بعد از گردهمآئی چهارم شاهد آن بودم.. من وظیفه خود دانستم به این برخوردهای که من امروز حاصل آن را، چنین سکوتی که به مسائل مهم مطروحه منجر شد را در مطلبی کوتاه با این مضمون که چنین برخوردهای انحرافی حاصل ناتوانی ساختاری این مجموعه است. درا میل گروپه مطلب کوتاهی نوشتم. اما جواب نامه درونی من را محمود خلیلی با جواب دندان شکنی که با کمک همایون ایوانی روی سایت گفتگوها علنی کردند که در این به ظاهر پاسخ ،همه را حملات سایبریکی و رژیمی و فخر آور چی و شرمگین نامیدند و البته ازکلام سوسیالیسم هم پایین نیامدند. البته این جمع نه تنها از گذشته چندان نه آموختند بلکه آن را با زبانهائی چون محمود خلیلی باز تولید کرد ند. و از طرفی نظریه پردازان شبکه گفتگوها که خواهان دخالتگری همگان بودند با انتقادی درونی و با یک امیل چنین برخوردهائی را به منتقدین خود با فحش و بد و بیراه روانی توان مبارزه ندارد ،سایبریکی و رژیمی و فخر آور چی و شرمگین خطاب و تهمت زدند .
حال دارم کم کم سکوت مرگباری که بر سمینارها و بر این "شبکه" حاکم است را درک می کنم. امروز افراد یا گروهای زیادی در جنبش چپ ایران دیگر به شکل علنی از استالین دفاع نمی کنند یا او را " رهبر کبیر پرولتاریا" مورد خطاب نمی کنند. اما در جمع بظاهر دمکراتیک و شبکه ایی سایه رهبری هرمی سنگینی می کند :به عنوان مثال در چند سال اخیر یک یا دو هفته مانده به برگزاری گردهمایی، برنامه گردهمایی که شامل :لیست سخنرانان،برنامه های هنری و غیره است را یک نفر اعلام می کند.برنامه ایی اعلام شده که اعضای کمیته برگزار کننده اش در دو هفته مانده به گردهمایی از آن اطلاع پیدا می کنند. در واقع دهها ساعت کار و تلاش جمعی که قرار است در گردهمایی به سرانجام برسد، در لحظات پایانی به تصمیم گیری از بالا مبدل می گردد و کار شبکه ایی که قرار بود آلترناتیوی در تقابل با کار هرمی و عمودی باشد، خود ادامه دهنده کار نقد شده می شود!
کلام آخر :
من و ما برای زنده نگه داشتن حافظه تاریخی و کشتار زندانیان سیاسی در دهه 60 و مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و لغو شکنجه و اعدام بر سر پرنسیهای انقلابی و سوسیالیستی معامله و عوام فریبی نخواهیم کرد ،پس لطفا استخوانهای خاورانها را به حراج نگذارید و با طرح بحثهای انحرافی مانند " امکان مجازات مرتکبین جنایت بر علیه بشریت در جمهوری اسلامی بر اساس حقوق بین الملل" که توسط "کاملیا اخباری" یکی از سخنرانان شما مطرح شده است، استخوانهای خاوران را به حراج نگذارید.آیا شما بر خلاف ادعایتان ، فرقی با ایران تریبونال دارید ؟
جان شیرین زندانیان سیاسی اعدامی را طاق و دور نزنید و بدانید نیروی دیگری هم می باشد که شفافانه می گوید زنده باد مقاومت زندانیان سیاسی در سراسر جهان !!
مینا زرین
2013
ترور شخصیت از شگردهای همیشگی گرداننده گان گفتگوها همراه با نادیده گرفتن خرد جمعی و پرونده سازی بوده است از روانی خطاب کردن ادمها و تواب دانستن شان فقط یاد تاریخ دولت بردیا و استالین می افتم که آدمها را به جرم روانی بودن با آمپول بلا بسرشان می آوردند یا با اتهامات دیگر آن آدم را فلج و درمانده و مفلوک میکردند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر