۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

گفتگو با مینا زرین پیرامون اعدام احسان فتاحیان


وریا محمدی



با درود بیکران



احسان (اسماعیل) فتاحيان فرزند عزت الله، مرداد ماه سال گذشته در شهر کامياران دستگير و به اتهام محاربه از طريق عضویت در گروه محارب از سوی قاضی بابايی رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰ سال حبس توام با تبعيد به شهرستان رامهرمز محکوم شد؛ دادستان عمومی و انقلاب کامياران و همینطور آقای نصرالله نصری بعنوان وکیل احسان فتاحيان، نسبت به حکم صادره اعتراض کردند که با توجه به تقاضای تشديد مجازات از طرف دادستان شهرستان کامياران که مجازات تعيين شده را متناسب با شدت عمل ارتکابی ندانسته بود، به استناد تبصره ۳ ماده ۲۲ قانون اصلاح تشکيل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و مواد ۱۸۶ ، ۱۹۰ و ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، با تشديد مجازات حبس در تبعيد به مجازات اعدام، تقاضای تجديدنظرخواهی وی نيز مردود اعلام شد .

تداوم جنایتگری در ایران توسط قدرت حاکم امری است هرروزه و همگان بدان اذعان دارند،در فهرست جنایت سالاران جهانی، جمهوری اسلامی صدر نشین شده است .

جمهوری اسلامی از معدود حاکمیتهای توتالیتری و مستبد جهان معاصر است که نفوذ خود را در لایه های گوناگون اجتماعی، برضد ارزشهای جهانی بنا نهاده است. این رژیم ایران اسلامی را به مکانی بدل کرده است که ارزشها جای خود را به ضد ارزشها داده اند و ضد ارزشها جایگزین ارزشها گشته اند.

تامل در کارنامه اعدامهای جمهوری اسلامی در دو دهه و نیم اخیر بر هر جستجوگری عیان می-سازد که رژیمی که قادر به خونین کردن نوروز مردم سنندج و اعدام هزاران مبارز شریف در آغازین روزهای به قدرت رسیدنش است، رژیمی که در تابستان سال 67 هزاران زندانی سیاسی را که برخی از آنها حتی حکمشان نیز سپری شده بود، به جوخه های اعدام می سپارد، رژیمی که عناصرش در لوای فتواهای مذهبی حکم اعدام صدها نفر را در خیابان و کوچه و بازارها به اجرا درآورده اند و رژیمی که قهارانه ترین سرکوبگریها را در بوته آزمایش نهاده است، خوراک ماشین اعدامش، بیشتر از هراس ماست. مبارزه برای نجات احسان های دیگر، مبارزه برای نفس کشیدن هر ابرانی است.



1) ممنون که دعوت ما را قبول کردبد. لطفاً برای خوانندگان ما از سوابق خودتان به اختصار توضیحی ارائه فرمایید.؟ مینا زرین هستم، زندانی سیاسی سابق که از سال 1360 تا 1369 در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی – اوین ،قزلحصار و گوهردهشت – بودم . اینک سالهاست که همچون زندانیان سیاسی جان بدر برده از کشتارهای سراسری دهه شصت در تلاشیم که اسناد جنایت جمهوری اسلامی برعلیه بشریت را مستند سازیم و نگذاریم غبار زمان، گرد فراموشی بر روی تلخ ترین دوره های تاریخ ایران، بنشاند. این پرونده با وقایع روزهای اخیر با انبوه بازداشت شدگان وترور خیابانی واعدام احسانها بسی سنگین تر شده است. پرونده ای که دیر یا زود جنایتکاران بایستی پاسخگوی آن باشند.من وما به صورت مستقیم، روشن با سربگوبگری رژیم جمهوری اسلامی مقابله کرده وخواهان آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و ممنوعیت هر نوع شکنجه در زندانها و تبدیل کردن شعار آزادی زندانیان سیاسی به یکی از خواستهای محوری هستیم. ما حقیقت را بر سر چوبه های دار دیده ایم. ما حقیقت را تکه تکه شده در زیر کابل های شکنجه دیده ایم ،تلاش منسجم وقدرتمند خود را برای مستند سازی و توقف کشتارها و سرکوب ها ادامه خواهیم داد ،من وما خواهان لغو بدون قید و شرط مجازات اعدام در ایران هستیم.



2) به عنوان آغاز بحث بفرمایید که چه برداشتی از اعدام احسان دارید و اون رو در مجموع چگونه دیدید؟ هدف از اعدام را چه میدانید؟ به نظر من، اعدام وگرفتن حق حیات _نیست ونابودکردن _درطول حیات انسانی یکی از ابزارهای تاکنونی سرکوبگران از جمله رژیم جمهوری اسلامی بوده است که پایه و اساس اش بر مبنای نقش بازدارندگی بنا نهاده شده است.به عبارتی دولتهای سرکوبگر( مروجان رسمی خشونت) برای ادامه بقای خود در قدرت و انحصاری کردن قدرت سياسی و با ساختارهای بسته سياسی(توتالیتر) مجازاتی چون اعدام را یعنی ممنوعیت حق حیات وهمچنین نفی وپایمال کردن ارزش ومقام انسان را ایجاد واجرا می کنند . اعدام یعنی" قتلی آگاهانه " بطور سیستماتیک در رژیم جمهوری اسلامی برای حفظ خود مورد استفاده قرارگرفت. یعنی به زبانی ساده حکومت ها بعنوان مأموران شکنجه زیر لوای قانون قتلی "آگاهانه" را به اجرا می گذارند. اعدام احسان فتاحیان یادآور زخمها ی عمیق ودردناک اعدامیان دهه 60 را برایم دارد که از همینجا با خانواده وتمامی آزادیخواهان همدردی می کنم .

هم اکنون در کردستان، تهران، بلوچستان و برخی شهرهای دیگر، ده‌ها تن با اتهامات سیاسی به مرگ محکوم شده‌اند و حکم وحشیانه اعدام در مورد آنها صادر شده و اغلب آنها هر لحظه ممکن است اعدام شوند. صدور این احکام و به جوخه اعدام سپردن یا به دارکشیدن مخالفان در جمهوری اسلامی، امر بی‌سابقه‌ای نیست. جمهوری اسلامی تاکنون هزاران تن از مردم ایران را با اتهامات سیاسی اعدام کرده است. . اکنون با رشد روزافزون مبارزات مردم در سراسر ایران، جمهوری اسلامی با توسل به وحشیانه‌ترین شیوه‌های سرکوب و از جمله، افزایش روزافزون اعدام مخالفین سیاسی، می‌کوشد در میان توده مردم رعب و هراس ایجاد کند، تا شاید این بار نیز با این سرکوب‌های وحشیانه بتواند خود را از سرنگونی نجات دهد.
این که بیدادگاه تجدید نظر سنندج به یکباره حکم احسان فتاحیان را از ده سال به اعدام افزایش می‌دهد، در حالی که در فاصله بین دو دادگاه وی، هیچ اتفاق دیگری برای افزایش اتهام وی رخ نداده است، مگر وخیم‌تر شدن اوضاع سیاسی رژیم و رشد مبارزات توده‌های مردم، هدف رژیم را از این اعدام‌ها آشکار می‌کند. نه فقط، افزایش روزافزون تعداد اعدام شده‌گان با اتهامات سیاسی، بلکه افزایش صدور احکام و اجرای اعدام با اتهامات غیر سیاسی در طول یک‌سال اخیر، بیانگر چیز دیگری جز بحرانی‌تر شدن روزافزون وضعیت سیاسی جمهوری اسلامی نیست. در طول ۴ الی ۵ سال اخیر، تعداد افرادی که در ایران اعدام شده حدودا به ۴ برابر افزایش یافته و در سال گذشته دست کم تعداد اعدام شده‌گان به ۳۵۰ تن رسید



3) تصور میکنید این حکم را چرا به این سرعت بالا بردند و چرا با همان سرعت به اجرا گذاشتند؟ تغییر حکم زندان احسان فتاحیان توسط دستگاه قضایی رژیم جمهوری اسلامی از 10 سال به حکم ضد انسانی اعدام، بربریت قوانین ضد انسانی اسلامی را به نمایش می گذارد .همانگونه در پاسخ به سوال دوم شما متذکر شدم، رژیم در شرایط کنونی در جهت تشدید جو سرکوب، دست به اینگونه افدامات ضد بشری می زند. اجرای سریع حکم اعدام احسان، در خدمت پیشبرد اهداف سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی می باشد. اما اینگونه افدامات سریع – مانند، اجرای حکم اعدام احسان - بیش از هر چیز هراس رژیم را در تفابل با مبارزات مردم بنمایش می گذارد.



4) فکر میکنید که چرا دست خشونت جمهوری اسلامی در کردستان به درجاتی بالاتر از دیگر مناطق است؟

مردم کردستان، از بدو به قدرت رسیدن رژیم جمهوری اسلامی در سال 1357، در تداوم مبارزات خود علیه رژیم سلطنتی، برای آزادی و دستیابی به یک جامعه انسانی درتفابل با رژیم جمهوری اسلامی بوده و می باشد . رژیم جمهوری اسلامی از فردای بدست گرفتن قدرت، سرکوب مردم کردستان را در دستور کارخود فرار داده است – کشتار مردم سنندج در نوروز خونین سال 1358 ،لشکر کشی به کردستان در 28 مرداد 1358 ، قتل عام دهکده فارنا، اعدام مبارزین در کردستان توسط خلخالی در سال 58 و ..... - .اما مبارزات مردم کردستان هیچگاه از پای نشسته است و همچون خاری دائمی در چشم رژیم جمهوری اسلامی می باشد.بنا، براین واقیعت مبارزاتی و اجتماعی در کردستان،سرکو ب و خشونت رژیم جمهوری اسلامی در بعضی مواقع چهره عریانتری بخود می گیرد.



5) با توجه به اینکه تعداد دیگری از فعالین سیاسی کرد در شرف اعدام قرار دارند، برای نجات آنها بر این باور هستید که آیا میتوان اقدامات بازدارنده انجام داد؟ اگر آری چه اقداماتی؟

بدون تردید ،باید برای لغو احکام ضد انسانی اعدام دیگر فعالین کرد که در معرض اعدام قرار دارند ، بصورت گسترده و جمعی دست به اقدامات عملی بزنیم.ازآنجمله در خارج از ایران، همزمان و همگام با تلاشهای خانواده های زندانیان سیاسی و مردم آزادیخواه ،مدافعین و فعالین حقوق انسانی وبشری ورسانه های جمعی که برای لغو احکام اعدام و آزادی زندانیان سیاسی در کردستان و دیگر مناطق مبارزه می کنند، افدامات بازدارنده منسجم وقدرتمندی مانند،اعتصاب وتحصن درمکانهای عمومی ، برگزاری اکسیون،تظاهرات و مراسمهای افشاگرانه با همکاری فعالین انتر ناسیونالیستی که برای آزادی زندانیان سیاسی مبارزه می کنند، را در دستور کار خودمان قرار بدهیم.



درود بی پایان

مرکز اطلاع رسانی کومه له

http://www.werya80.blogspot.com /

http://www.komala.net /

http://asosat.tv /

وریا محمدی




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر