۱۳۹۲ بهمن ۱۶, چهارشنبه

پروازی را در سر دارم ،با من پرواز کن ،تا رسیدن به سرود خیس رود،بی واهمه پرواز خواهم کرد،85 زن از تمایلات گروهی متفاوت و با نگرش های محتلف به مارکسیسم،در زندان اوین سال 67درحین دومین کشتار زندانیان در یک تصمیم جمعی قاطع بودند، اگر هم ما را بکشند،ما مصاحبه نخواهیم کرد.

https://www.facebook.com/mina.zarrin.1

Mina Zarrin
پروازی را در سر دارم ،با من پرواز کن ،تا رسیدن به سرود خیس رود،بی واهمه پرواز خواهم کرد،
بی واهمه بال خواهم گشود،به سرزمین های دور خواهیم رسید،آنجا که حضور خروشانت آشناست....
85 زن از تمایلات گروهی متفاوت و با نگرش های محتلف به مارکسیسم،در زندان اوین سال 67درحین دومین کشتار زندانیان در یک تصمیم جمعی قاطع بودند، اگر هم ما را بکشند،ما مصاحبه نخواهیم کرد. زنان سالن 3 آموزشگاه شاهد رفتن 32 زن از بند خود شد،سالن 2 زنان اکثر قریب به اتفاق حلق آویز شدند. سالن یک تنبیهی خالی از سکنه و تعداد قابل توجه ای حلق آویز شدند.زن زندانی سیاسی سال 67 همچون سال 60 دراونیفورم زندانبانش یعنی در چادر سیاه، بی چهره و پوشیده در کفن سیاه چادر به قتل گاه و محل اعدام برده شد!!
زنانی همچون مریم پاکباز،فروزان عبدی،مهین قربانی،شهربانو(اعظم)،اشرف فدایی،مهری و سهیلا رحیمی،شورانگیز،مریم گلزاده غفوری،مهری قنات آبادی ،کتایون داد امیری و .... بی پروا همچون تکه های گداخته سنگ از آتشفشان نفس شان از سینه خارج شد و جانشان در پوشیدگی چادر سیاه با شکنجه در بهداری خودکشی یا آدم کشی !!! یا در محیط در بسته حسینیه زندان اوین سر بدار شدند .با اطلاع از وقوع اعدامها در زندان اوین و شامل همه بودن و فراگیر بودن اش در یک جرات جمعی با گرایشات متفاوت گروهی ،سنی و سیاسی که داشتند چنین گفتند و بر سر مواضع شان ماندند .
زنان چپ سالن 3 زندان اوین در تابستان 67 بر تصمیم جمعی خود مبنی بر می میریم ولی تسلیم نشویم ،پایدار ایستادند واین صدا و تصمیم 85 زن در سالن 3 زندان اوین بود بخشی از مقاله ام در تابستان 2013






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر