پروین بهداروند دختر جوانی( پرستار بود) از مسجدسلیمان که سر پرستی خانواده ی فقیرش را نیز به عهده داشت . اوهرگز به خاطر نیاز فامیل دست از عشق و وفاداری به همراهانش و هم طبقه اش برنداشت و چه بی دریغ و عاشقانه به زخمی ها کمک می کرد و هر آنچه از دستش بر می آمد در خدمت به حرکت مردمی انجام می داد. او به دلیل فراری دادن یک زندانی توسط جلادان جمهوری جرم و جنایت اعدام شد. یادش هرگز از دلمان نرود.
("اﻱ ﺩﻭﺳﺖ, ﺩﻭﺳﺖ, ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﻟﻢ ﺳﻮﺧﺖ ﺳﻮﺧﺖ ﺳﻮﺧﺖ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر